جدول جو
جدول جو

معنی وا بخشیدن - جستجوی لغت در جدول جو

وا بخشیدن
تقسیم کردن توزیع کردن، یا با هم وابخشیدن، مقاسمه
تصویری از وا بخشیدن
تصویر وا بخشیدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باز بخشیدن
تصویر باز بخشیدن
اعطا کردن، هدیه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کام بخشیدن
تصویر کام بخشیدن
بر آوردن آرزو ها و آمال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نام بخشیدن
تصویر نام بخشیدن
مشهورکردن معروف ساختن، بمقام و منصب رسانیدن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
مجددا بوسیدن باز بوسیدن، خاتمه دادن بکشتی: مقابل بوسیدن، روگردان شدن کراهت یافتن متنفر گشتن: (با آن همه آرزو لب لعلش را یک مرتبه بوسیدم و وا بوسیدم) (یحی شیرازی. آنند. فرنظا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وا خریدن
تصویر وا خریدن
باز خریدن دوباره خریدن، خریداری کردن: (و انکه خواهی از بلایش و اخری جان او را در تضرع آوری) (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وا بریدن
تصویر وا بریدن
بریدن قطع کرد: (پس سر وا بریدند آن رالله)، بریده شدن: (عضو گردد مرده کز تن وا برید نو بریده جنبد امانی مدید) (مثنوی. نیک. 53: 5)
فرهنگ لغت هوشیار